بیا از این بگذریم که امروز حالت چیزی فراتر از فاجعه بود، خب؟ بیا اینو ببین که امیرعلی کیک تولد ده سالگیشو خودش درست کرده و تزئین کرده :) این سهم منه که خیلی بد ازش عکس گرفتهم :)) سیویکم تولدش بود. به عنوان کادوی تولد بهش گفتم میتونی خودت یه کیک درست کنی ^_^ همهشو خودش انجام داد، حتی ظرفاشم شست. خیلی هم بابت کادوش ذوق کرد :) امیرعلی امسال پنجمه، فکر کن! ازش پرسیدم همکلاسیات هر سال همونای پارسالی باشن بهتره یا عوض بشن؟ (چون از کلاس اولشون ثابته و عوض نمیشن) تقریبا مطمئن بودم میگه ثابت باشن، چون ارتباطگیریش با غریبهها سخته. اما گفت با کلاسی که ما داریم، عوض بشن بهتره! گفتم چرا؟؟؟ گفت چون ده تا بمب اتم، جلوی یک کلاس مثل کلاس ما، کم میاره؛ و رفت. و اینو ببین که فاطمه سادات کلاس اولی یک سر و گردن از (بعضی از) همکلاسیاش بلندتره :))) عکس از ریحانه ندارم، اونم با اختلاف چند سانتیمتر کمتر، مثل فاطمه ساداته. امروز ازش پرسیدم همکلاسیات قد توئن؟ دستشو گذاشت رو شکمش و گفت نه بعضیاشون قدشون کوتاهه! چرا کلاس اولیای ما اصن گوگولی و کوچولو نیستن؟ -_- بخوانید, ...ادامه مطلب
داشتم میرفتم سر کار، دو تا دختر تو اتوبوس پشت سرم نشسته بودن و هی حرف میزدن. حرفای از زمین و زمان و غیرضروری و بههیچدردینخورنده. دلم برای از هر دری سخنی با دوستام تنگ شد. صبر کردم دخترا پیاده ش, ...ادامه مطلب
واقعا فکر نمیکردم یه زمانی یه تولد غافلگیرانه داشته باشم :) علاوه بر اینکه تاریخ تولد مشخصه و غافلگیری توش معنی نداره، شستم معمولا خیلی زود خبردار میشه که بقیه در تدارک یه چیزی هستن :) ولی امسال سر, ...ادامه مطلب
الان توی اون مرحلهای هستم که دقیقهای دو بار میگم غلط کردم خونه رو رنگ کنم، غلط کردم خونه رو رنگ کنم، غلط کردم خونه رو رنگ کنم , ...ادامه مطلب
تکلیف کلاس الف رو کم و بیش انجام دادم و مقدار باقی مونده اونقدریه که تمام زمانم رو هم بذارم احتمالا با کیفیت مطلوب تمومش نمیکنم. تکلیف کلاس ب، این یکی متاسفانه هفت هشت جلسه ای روی هم تلنبار شده و قص, ...ادامه مطلب
وبلاگ خاکستری رو باز کردم دیدم نوشته وبلاگ آقاگل گفته یه جا تخفیف پنجاه درصدی کتاب میدن. رفتم ثبت نام کردم تو سی بوک و دویست و اندی کتاب ریختم تو سبد خرید و کد تخفیف رو وارد کردم و شد صد و اندی و بع, ...ادامه مطلب
گفته بودم که خانواده ی دایی برای دو هفته قرنطینه شدن، چند روز پیش یکی از خانواده های دیگه بعد از اینکه از قرنطینه دراومدن، تو خونه حالشون بد میشه و تست میدن و کروناشون مثبت اعلام میشه. به خاطر همین, ...ادامه مطلب
ما از کنار ماشینها و موتورها و آدمها رد میشدیم و آنها از کنار ما رد میشدند. من از پنجره بهشان نگاه میکردم و آنها بهم نگاه نمیکردند. به یک موتور نزدیک شدیم. دو تا پسر رویش نشسته بودند. یک متر, ...ادامه مطلب
فقط جهت القای حس افسردگی به تکتک شما عزیزان و البته به جهت اینکه از این خواننده (کشتکار) خوشم میاد. جوانی هم بهاری بود و بگذشت + گذشتی عمر ولیکن بد گذشتی/به هر سالی به من چون صد گذشتی + ز عمر , ...ادامه مطلب
چند روزی هست که سر کار میرم. هنوز جا نیفتادم. در واقع احساس میکنم کار هنوز برای من جا باز نکرده. شب دیر میرسم خونه. بحث البته دیر و زودیش نیست، بحث اینه که یه بخشی از مسیر رو باید با اتوبوس بیام ک, ...ادامه مطلب
بچهها ما جشن ازدباج داشتیم امروز. ببخشید که دعوتتون نکردم. خودمونم ناگهانی در مراسم قرار گرفتیم. حالا جشن ازدباج کی بود؟ ننه بابامون :))) خدا خیرشون بده، کاغذبازی هم میکنن، باید اینجوری مفرح باشه., ...ادامه مطلب
من از طبیعت سبز خوشم میاد، ولی وقتی که مثل جنگل باشه. به گیاه توی گلدون حس خاصی ندارم. تا چند ماه پیش هم که خواهرم برامون یه گلدون پتوس بیاره (که الان شده سه گلدون) توی خونه گلدون نداشتیم. چند روز ق, ...ادامه مطلب
بچه بودم، شاید راهنمایی. یه روز با یکی از با دوستام که حرف میزدیم گفتم من یه آرزوی بد دارم، اینکه یه روز آدمی بشم که خیلی مشهوره و از بین لایههای تاریخ میتونه خودشو برسونه به کتب درسی بچههای چند, ...ادامه مطلب
دوست دارید موضوع این پست چی باشه؟ مثلا به سرقت رفتن گوشی من موضوع خوبیه؟ اگه موافقید که بریم سراغش :)) بله عزیزان، امروز ساعت شش عصر به وقت محلی، یک نفر تلفن همراه بنده، انیس و مونس بنده، یار غار بن, ...ادامه مطلب
خواهرم اومده اینجا تا فردا برای چهل روزگی پسرش کوچه (واو ُ تلفظ میشود) یا دانوک (به قول شما) درست کنه. اساسا اینا (خواهرام) هر کار مهمی دارن باید تو خونهی ما انجام بدن! خونه از ده رفته تو خاموشی؛ , ...ادامه مطلب