هم سرم شلوغه، هم دنبال کار میگردم

ساخت وبلاگ

 

تکلیف کلاس الف رو کم و بیش انجام دادم و مقدار باقی مونده اونقدریه که تمام زمانم رو هم بذارم احتمالا با کیفیت مطلوب تمومش نمیکنم. تکلیف کلاس ب، این یکی متاسفانه هفت هشت جلسه ای روی هم تلنبار شده و قصد دارم امشب یا فردا برم سروقتش. پنج شش جلسه هم بیشتر ازش نمونده. هر دو کلاس هم مشخصه که مثل کلاس مدرسه و دانشگاه نیستن که استاد از تنبلی ما ناراحت یا شاکی بشه، براش کاملا علی السویه است که ما یاد بگیریم و پیش بریم یا نه.

چند تا چیز با حساب آقای از دیجی کالا سفارش دادم که زنگ زدن و گفتن کد تخفیفی که تو سایت وارد کردین و سایت هم قبول کرده اشتباهه و سفارش رو لغو کردن. دوباره با حساب خودم سفارش دادم که گزینه پرداخت درب منزل برام نذاشته بود. بانک ملی بوق هم رمز پویاش کار نمیکنه و غیرفعالش کردم و حالا بیشتر از صد تومن نمیتونم خرید اینترنتی داشته باشم. یه کترولاک به مامان زدم. نون رو از فریزر درآوردم که برای نون پنیر شب یخش باز بشه. شانه های مامان رو با مخلوط روغن زیتون و رزماری ماساژ دادم و پودر زنجبیل روش پاشیدم و دستمال گذاشتم. هفت تا زردآلوی تگری خوردم که دندونای تازه ترمیم شده م به صدا دراومدن. الان هیچ کاری به ذهنم نمیرسه که انجام بدم. کل کارای دنیا تموم شد، حالا من چیکار کنم؟

ها راستی مدتیه که فهمیدم جراتم برای کاندید شدن برای شغل (های مختلف) کم شده. جوری که آگهی ها رو چک میکنم و دونه دونه رد میکنم و میگم این که قبولم نمیکنه، اینو که خودم از پسش برنمیام، اینم که به درد نمیخوره و... درحالی که قبلا، به همه ی اینا زنگ میزدم و حداقل فکر نمیکردم که از پسش برنمیام. هرچی از فارغ التحصیلیم و البته از بیکاریم دورتر میشم، اعتمادبه نفس قبول کار و مسئولیتم کمتر میشه و به سمت کارهای خنثی با حداقل نیاز به تخصص مایل تر میشم. خلاصه که آروم آروم چه بلایی به سرم آورده این وضعیت. دیروز گفتم پاشو به یکیشون زنگ بزن و زدم. گفت با دانشگاه تماس میگیره و میپرسه که میتونه منو استخدام کنه یا نه و اگه مشکلی نداشتن تماس میگیره. تماس که قطعا نمیگیره، چون دانشگاه موافقت نمیکنه. ولی همینقدر هم بد نبود. یک کار کمتر تخصصی بود البته.

 

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 17 آذر 1399 ساعت: 21:16