مثلا تو ۱ باشی و بخوای بری ۴، یه آسانسور رو ۱۰ باشه، یکی رو ۳-، یکی هم G، کدوم آسانسورو میزنی؟ من توصیه میکنم هر سه تا رو همزمان بزنی و تازه اول اونی که رو ۱۰ هست رو بزنی. چون تجربه ثابت کرده که هر سه تا با هم میان، درغیراینصورت اونی که رو دهه زودتر میاد :) بخوانید, ...ادامه مطلب
چند روزی هست که سر کار میرم. هنوز جا نیفتادم. در واقع احساس میکنم کار هنوز برای من جا باز نکرده. شب دیر میرسم خونه. بحث البته دیر و زودیش نیست، بحث اینه که یه بخشی از مسیر رو باید با اتوبوس بیام ک, ...ادامه مطلب
بعد نماز صبح آقای اومدن بالای سرم و همینجور خیره نگاهم میکردن. چند ثانیه نگاه کردم و هیچی از صورتشون نفهمیدم. یهکم هم ترسیدم که چی شده اینجوری گوشی به دست اومدن بالای سرم؟ نکنه زدم گوشی رو خراب کر, ...ادامه مطلب
دیروز صبح مامان رو بستری کردیم. قبل از اینکه برن اتاق عمل، مامان آقای رو فرستادن که برن. چند دقیقه بعد از اتاق عمل منو پیج کردن. رفتم گفتن فلانقدر پول به فلان شماره واریز کن که لوازم از شرکت بیاریم., ...ادامه مطلب
دکتر به مناسبت دیروز بهم هدیه داده :) هرچی فکر میکنم بجز خودکار یا خودنویس چیزی به ذهنم نمیرسه که اندازه و شکل این باشه. ولی دوست دارم کادوم یه چیزی باشه که من حدس نزنم :) + و روزی که خیلی بد , ...ادامه مطلب
صبح دو تا مرغ پر کندم، یک تا تکه کردم قصاب اعظم! داشتم بادمجون میپختم. مامان گفته بودن که توش سیر بریزم و چون داداشم سیر دوست نداره قرار بود قایمکی این کارو بکنم! اما خب من سیر رو فراموش کردم و ما, ...ادامه مطلب
2/08/97 ساعت 19:15 دخترعمهی منم انقد لاغر بود که داشت میمرد، عروس که شد توپ شد، مثل شما! + خطاب به خانم روانشناس , ...ادامه مطلب
راستش واقعا برام مهم نیست چه فکری میکنید. بنا بر اظهارنظرهای گذشته اطلاع دارم که خیلیهاتون از دونفری غذا خوردن بدتون میاد/مورمورتون میشه/چندشتون میشه/عقتون میگیره و... اما خب ما رسم داریم و خیلی ه, ...ادامه مطلب
یه پیرزنی هست هفتهای دو هفتهای یه بار میاد در خونهی ما، میاریمش خونه، نهار میخوره، چایی میخوره، گاهی هم مامان یا یکی دیگه ناخناشو کوتاه میکنه و میره. دفعهی ماقبل آخری که اومده بود نیومد تو خونه، تو حیاط نشست و به مامان گفت که ناخناشو بگیره. و گفت که نمیخواد به ما آموخته بشه! بعد هم گفت که اگه نهار داری همینجا تو حیاط برام بیار. نهار آماده بود ولی هن, ...ادامه مطلب
پس از سیزده ساعت ناشتایی، بستنی رو به بستنی متصل کردم! البته این وصال در معده؟ و شاید روده؟ی اینجانب به وقوع پیوست، با این فرض که بستنی میتواند سیزده ساعت در بدن تسنیم دوام داشته باشد :) نمونهگیر من یه ماما بود :) منتظر طرح. خیلی خوب نمونه گرفت، اصلا درد نداشت. آزمایشاتتم 114 تومن شد. بعد از آزمایشگاه رفتم حرم. چند روزه که از یه موضوعی خیلی ناراحتم، نمی, ...ادامه مطلب
هزار دفعه به خودم گفتم تو تو عمرت یه عکس درست حسابی هم ننداختی، چرا باید تو مسابقه شرکت کنی! و خوب جواب رو نیافتم. آما این باعث نمیشه که شرکت نکنم :) حداقل از الان به بعد سعی میکنم به اطرافم هنری نگاه کنم و شاید عکسام بهتر شد. 1. تمام خانواده بجز من در تکاپوی جمع کردن بار و بندیل :) 2. چشمانداز, ...ادامه مطلب
چرا باید دیروز سر کار از دیسیپلین و لزوم قانونمند بودن تکتک پرسنل و ضرورت برقراری یک نظم خدشهناپذیر سخنرانی کنی و امروز تو ترافیک گیر کنی و دیر برسی؟ دقیقا چرا؟؟؟ هنوز تو اتوبوسم ولی احتمالا دیر میرسم :/ بعدا نوشت: ۳ دقیقه زودتر رسیدم D:, ...ادامه مطلب
کنار نیروی خدماتیمون نشستم. اومده به ایشون که مانتو شلوار تنشه میگه خانم دکتر لطفا کار منو زودتر راه بنداز. بعد بلافاصله به منشی که داره حساب کتابهاش رو میکنه میگه آقای دکتر همین کار ما رو راه بنداز! حالا من خانم دکتر نیستم و هر کسی هم بهم بگه اینو بهش تذکر میدم، ولی وقتی تو یه جمعی یک نفر روپوش سفید داره معمولا اگر هم بخوان کسی رو دکتر خطاب کنن اون شخصه. بعدش هم رفته تو اتاق، دکتر داره واسش زالو میندازه، منم رفتم ببینم. چون چندشم میشد صورتم یه حالتی شد. میگه خانم منشی بدش اومده. :):) من دیگه حرفی ندارم. :),خانم دکتر,خانم دکتر ختنه کرد,خانم دکتر معصومه صرافان,خانم دکتر مقیمی,خانم دکتر سیده طاهره فائزی,خانم دکتر امامی اورولوژیست,خانم دکتر علیزاده روانشناس تبریز,خانم دکتر میترا بابک روانشناس ...ادامه مطلب
ایشون یه دکتر نسبتا مسنه و بذارین بیپرده بگم حس خوبی ازش نمیگیرم. حالا چون آشنا اینجا رو نمیخونه میخوام این حرفا رو بزنم. آخه نمیشه برم خونه دربارهاش حرف بزنم، غیبت میشه. ایشون جوری که شنیدم دو تا همسر داره و یکیشون رو به همراه پسرش دیدم. خیلی جوونتر از خود دکتر به نظر میومد. پسرش هم حدود ۱۲ ساله بود که واسه این سن دکتر شاید عرف نباشه بچهی انقدری داشته باشه. همون دوباری هم که همسرش رو دیدم ادبیات قربان صدقهای بینشون حاکم بود و گل آورده بودن واسه دکتر و این صوبتا... دیگه اینکه این دکتر ما خیلی به اصل و نسبش مینازه، کلی القاب واسه خودش ردیف میکنه و ه, ...ادامه مطلب