کفتر

ساخت وبلاگ

 

جمعه مامان و آقای کبوترها رو بردن تا توی دشت رها کنن. حال یکیشون بد شده بود اخیرا. امیدی هم به بهبودشون نیست. اونجا یه پسری رو دیدن و کبوترها رو به اون دادن.

از اون روز وقتی میرم تو حیاط، چشمم دنبالشون می‌گرده. دیشب هم خواب دیدم که در قفس خالیشون باز بوده، دو تا کبوتر سرحال‌تر و چاق‌وچله‌تر به اضافه‌ی یه گنجشک رفته تو قفسشون. مخصوصا از دیدن گنجشک تعجب کردم، چون گنجشک اصلا نمیره تو قفس. امیدوارم حالشون خوب باشه و ما رو بخشیده باشن.

 

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 199 تاريخ : دوشنبه 17 آذر 1399 ساعت: 21:16