خانهی بهمریخته و مهمان، پشت مهمان. این هم از قوانین طبیعت است گمانم :)
کمی دکوراسیون عوض میکردیم. یک مدل پردهی جدید برای اپن درست کردهایم. یک چیزی شبیه
این ولی بزرگتر، در ابعاد اپن و البته که شفافتر، کریستالی. سلیقه که مشخص است، هنرمند خانوادهی ما هدهد است. از هر انگشتش، دهها گونی سلیقه و هنر و کلاس و چیزهای لاکچری میریزد. هزینهاش را من دادم. کریستالها را از دیجیکالا سفارش دادم، به انضمام چند قلم دیگر؛ گلوکومتر و سبد و جامسواکی و این جور چیزها. بار اول بود از دیجیکالا خرید میکردم. صد و سی تومان بهم
تخفیف داد تا اینها را خریدم. البته مقدار بسیار اندکی زرنگبازی هم خرج کردم تا تخفیفم اینقدر شد. اما باید بگویم بعضی کالاها را واقعا میشود در دیجیکالا ارزانتر پیدا کرد. وقت میبرد، ولی شاید بیارزد. مخصوصا اگر در فرصت شگفتانگیز یا تخفیفهایی که در اعیاد و مناسبتها میدهند بخریم.
ای بابا! قرار نبود بیایم تبلیغ کنم، نوشتنم یخ زده بود، داشتم هندل میزدم مثلا! گفتم هندل، یادم از سواری افتاد. همینطور از کتاب خواندن. دوست دارم یک چیزی شبیه سال بلوا را بخوانم. نمیدانم موضوعش چیست یا خوب است یا بد، اما یک حسی شبیه درختِ انجیرِ معابدِ احمد محمود را بهم القا میکند. آن را خیلی دوست داشتم. آن مدلی میخواهم. دارید قرض بدهید؟
حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 315 تاريخ : پنجشنبه 26 دی 1398 ساعت: 17:11