دیشب که یخچال رو شستم خراب شد :| فریزر کار میکرد ولی یخچال رسید به ۳۹ درجه. صبح زنگ زدم تعمیرکار مجاز! اومد. قبل از اینکه برسه رفتم از عابربانک پول نقد بگیرم که دستمزدشو بدیم. پولو گرفتم و برگشتم. همین که وارد خونه شدم دیدم فقط پول و گوشی تو دستمه و کارت نیست. بدوبدو برگشتم، تمام مسیر روی زمینو نگاه کردم و چون نبود رفتم بانک و گفتم فکر میکنم که کارتم تو دستگاه مونده. البته میدونستم که عابربانک اول کارت رو پس میده، بعد پول میده به آدم، ولی گفتم شاید این دستگاه برعکس باشه. رفتم باجهی شش گفت کدوم دستگاه؟ گفتم سمت راستی. بلند شد نگاه کرد گفت نیست. گفتم شایدم سمت چپی بوده!! یعنی حتی یادم نبود از کدوم دستگاه پول گرفتم. گفت مسئول اون، باجهی یکه. رفتم بهش گفتم گفت صبر کن. تا اون بخواد چک یه بندهخدا رو به حساب بذاره، یه لحظه شک کردم که شایدم تو خونه گذاشته باشم. زنگ زدم و معلوم شد که گذاشتمش رو اپن :)))
چند روز پیشها دو بار کلاهمو گم کردم، بار اول پیدا شد، بار دوم نه :) یه دفعه هم داشتم برمیگشتم خونه دیدم
لیسک تو کیفمه! =))) دوشنبه هم رازیانه دم کردم گذاشتم تو یخچال که سرد بشه! وقتی رفتم درمانگاه مامان زنگ زدن که این چیه تو یخچال؟؟؟
اینا اتفاقات معمولی نیستن برام، دارم آلزایمر میگیرم فک کنم :(
+ امروز یکی بهم گفت لبخندتو دوست دارم، لبخندت قشنگه، منم باور کردم :)
حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 208 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1398 ساعت: 13:48