یکی از نقاط ضعفم که خیلی هم اعصابخردکنه، مهمانه! مهمانی که دعوت کرده باشیم و به وقت بیاد و به وقت بره رو نمیگم، مهمانی از جنس خواهر و برادر که بدون اطلاع قبلی میان و مدت طولانی، مثلا دو یا سه روز میمونن منظورمه. گاهی دقیقا قبل از غذا کشیدن میان، گاهی شب، دقیقا قبل از خوابیدن میان، گاهی وقتی خونه حسابی بهم ریخته است و از همه بدتر گاهی وقتی وسط یه کاری هستی، مثلا وسط همزدن تخممرغ برای کیک، بعد وقتی میان باید بری یک ساعت حاضر بشی و حجاب کنی و پف کیکت میخوابه :| خونهی پدربزرگ مادربزرگها دقیقا شبیه کاروانسراست. مامان و آقای اصلا ناراحت نیستن از این وضع، ولی من واقعا سختمه. من یه خونهی آروم و سر نظم، به قاعده و قابل پیشبینی و قابل برنامهریزی رو میپسندم. خونهای که از الان برای پنجشنبهی هفتهی بعدش هم بتونم بگم قراره چیکار کنم. من کاروانسرا دوست ندارم :'''((
حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 212 تاريخ : پنجشنبه 9 آبان 1398 ساعت: 13:48