+ خانم، خانم، خانم، آدم صبح و شب ریس یک و دو بخوره، برای بچهش ضرر داره؟
× بچه؟
+ آره اگه بچهدار بشه.
× یعنی تو حاملگی؟
+ آره.
× o_O مگه میخوای حامله بشی؟
+ میپرسم اگه یهوقت خواستم!
(مرکز بانوانه و اصلا اجازهی خروج هم ندارن مددجوها!)
+ خانم مددیار بهم جایزه بدین.
_ چی بدم بهت؟
+ اجازه بدین موهای خانم تسنیم رو ببینم!
× o_OO_o
+ خانم شما به پوستتون چی میزنین؟
× هیچی.
+ یعنی اصلا کرم نمیزنین؟
+ نه.
× چقدرررر پوستتون خوووووبه!
+ همچنان o_O
مجموعا دویست و چهل سه بار و نصفی هم تا حالا پرسیدن که خانم ازدواج کردی؟ نامزد داری؟ مجردی؟ چند سالته؟
یه خانم چینی الاصل هم داریم که هجده ساله ایرانه و فارسی رو روان صحبت میکنه و شیعه هم شده. اسم چینیش "یهاوها" و اسم فارسیش آمنه است! اون روز از یکی شنیده بود که من سیدم، برگشت با هیجان پرسید شما سیدی؟؟؟ گفتم آره. یهجور عجیب غریبی گفت سیدی! سیدی! التماس دعا
خیلیهاشون از زیر دارو خوردن به هر نحوی درمیرن. دیشب یکیشون یکی از قرصهاشو انداخت رو میز و بقیه رو خورد و رفت. بعدا فهمیدم. صداش کردم و گفتم چرا داروتو نخوردی؟ گفت خوردم. منم باور کردم و گفتم لابد کار یکی دیگه بوده ولی طبق آموزشها هی بهش گفتم نه نخوردی، چرا نخوردی؟ زود باش بخور. اونم هی میگفت نه داروی من نیست. آخر قسم خورد و گفت بِخخخدا من دارومو خوردم. گفتم قسم دروغ نخور! نگاه کرد گفت بخخخدا داروی منه، نخوردم
حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 234 تاريخ : چهارشنبه 4 ارديبهشت 1398 ساعت: 17:16