اومدم بالا بخوابم، تنها. البته شبهای قبل هم تو اتاق تنها بودم، ولی اینجا خونهای جدا حساب میشه. ضمن اینکه سه برابره مساحتش و خالی هم هست، وسیله مسیله توش نیست و جون میده واسه جولان اجنه!
واسه اینکه مثلا نترسم، هالوژنهای اونوری رو روشن کردم که هم بالاسرم تاریک باشه، هم نصفهشب اگه پا شدم که نمیشم هیچوقت، یه وقت خوف نکنم. چنین صحنهای ایجاد شده:
یه لحظه چشمم افتاد به سایهی لامپ، گفتم یا خدا! این سایهی روحه؛ خودش کجاست؟
اون آینه هم پتانسیلشو داره که هر لحظه چهرهی جنی، روحی، چیزی رو بر من آشکار کنه!
البته خونه به این روشنیِ تو عکس نیست، اون رنگینکمانِ رو دیوار هم که جلوی جلوهی کامل سایهی روح رو گرفته صرفا تو عکسه. واییی! یعنی چرا تو عکس هست، ولی تو واقعیت نیست؟؟؟ فک کنم برم خاموش کنم زودتر و راحتتر خوابم ببره
+ اگه مایل به ملاقات سایهی روح خورزوخان هستین، نور صفحه رو ببرین تا آخر.
حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 205 تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397 ساعت: 22:20