یک هفته با جین ایر

ساخت وبلاگ

اگه در حال خوندن کتاب جین ایر هستین یا قصد دارین که بخونینش، این سطور پایین رو نخونین.


من از اول حق رو به سنت‌جان ریورز دادم که با وجود عشق تند و تیزش به روزامند، اون رو به همسری انتخاب نکنه. قبل از اینکه نویسنده با زبان جین ایر بگه که چرا.
شیفته‌ی سنت‌جان شدم با اون قدرتش در مهار تمنیات.
با اون بینشش که کاملا شفاف به خودش فهمونده بود که روزامند به زودی براش تبدیل به عروسک کسل‌کننده‌ای میشه.
و به نظرم شارلوت برونته نخواسته بود که پازل رو کامل کنه و اعتراف کنه که شخصیتی مثل سنت‌جان، قطعا عاشق شخصیتی مثل جین ایر میشه.
شاید برای اینکه دل کسی رو نشکسته باشه، خواستگاری سنت‌جان از جین رو بی‌روح و برحسب وظیفه جلوه داد.
من اگر سنت‌جان بودم و اگر در جین ایر قدرت روحی و فکری و عمق جان می‌دیدم، بالکل روزامند رو فراموش می‌کردم و حتما عاشق جین می‌شدم.
و اگر جین ایر بودم و این ژرف‌نگری سنت‌جان رو می‌دیدم (کاملا فارغ از بعد مذهبیش) برام جذاب‌ترین شخصیت اطرافم می‌شد؛ خیلی جذاب‌تر از ادوارد راچستر.

خلاصه، قسمت پایانی به نظرم سوژه‌ی بهتری برای رمان شدن بود.
قسمت‌های رمانتیکش، مثلا وقتی ادوارد راچستر به جین ایر می‌گفت که تا ابد حسش بهش همین‌قدر عاشقانه خواهد بود یا پایان داستان که جین ایر گفت که بعد از ده سال که هر لحظه با هم هستن همچنان مثل روز اولن، می‌گفتم جمع کنین بابا!
به نظرم حتی رمانتیک‌ترین رمان‌ها هم باید بر اساس واقعیت باشن و دروغ به ذهن ملت گسیل نکنن!

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 202 تاريخ : شنبه 18 اسفند 1397 ساعت: 22:20