سال من بیا...

ساخت وبلاگ

بد بد بد... چرا این سال پر از بد تموم نمیشه؟ قراره چقد دیگه اتفاق بد بیفته تو این چند روز باقی مونده؟

هنوز یک هفته هم نمیشه که یه پسر نوجوون فامیل بخاطر سرطان رفت تو دل خاک، امشب فهمیدیم یکی دیگه از پسربچه‌های فامیل هم سرطان داره. یکی از مردای فامیل هم دو روزه دیالیزی شده حالش بده! بنده خدا مشکل زیاد داره؛ دیابت و فشار و مشکل قلبی و بینایی و حالام کلیوی. پسر بزرگش تازه بیست سالشه. مامان از وقتی این خبرای بد رو شنید، حالش بد شد. گریه کرد، شام نخورد و آخر هم ضعف کرد افتاد. گفتیم شاید فشارشون افتاده، رفتم فشارشون رو بگیرم که دیدم شیلنگ پمپ فشارسنج پاره شده! آقای با چسب برق وصلش کردن، فک نمیکردم کار کنه، بخاطر همین اول فشار آقای رو گرفتم 10/5 بود، بعد مامان رو گرفتم 14 بود!!! گفتم لابد خرابه الکی نشون میده. هدهد رو گرفتم 10/5 بود، آخر هم خودم رو گرفتم 12 بود. برای همه نرمال بود جز مامان. مامان معمولا فشارشون میفته. تا حالا فشار بالا نداشتن. الان با آقای رفتن دکتر، خدا رحم کنه.

بیشتر جمعه‌های امسال به تعزیه و فاتحه و قرآن‌خوانی گذشت، از بس فوت زیاد بود تو فامیل!

+ این بنده خداها اقوام درجه سه و چهارمون هم نیستن حتی. ولی رفت و آمدمون نسبتا خوبه. فک کنم مامان به من رفتن انقد دلشون نازکه!

+ عنوان نکته داره، اگه فهمیدین:)

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 183 تاريخ : يکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت: 22:53