اگه در حال خوندن کتاب جین ایر هستین یا قصد دارین که بخونینش، این سطور پایین رو نخونین. من از اول حق رو به سنتجان ریورز دادم که با وجود عشق تند و تیزش به روزامند، اون رو به همسری انتخاب نکنه. قبل , ...ادامه مطلب
برآیند حرفایی که هفتهی گذشته از آدمای مختلف شنیدم این بود که من یه آدم سرسخت و مقاوم نسبت به تغییر، مرموز با ذهنی پر از اطلاعاتی که به بیرون درز نمیکنن، پیچیده، بسیار ایدهآلیست، شدیدا درونگرا و جزء آدمهای تیپ A هستم که ریسک بیماریهای قلبی عروقی دَرِشون بالاست! باید اعتراف کنم احساس ناتوانی و شکست میکنم، چون هیچکدوم از آدمای بالا من نیستم بجز آخری! اینکه من نتونستم جلوی بقیه خودم باشم یه جور بدبختیه. من معمولا حضور بقیه رو تو زندگیم اونقدری جدی نمیگیرم که بخوام حرفهای واقعی باهاشون بزنم و مطمئنم یکی دو ساعت دیگه با خودم میگم چه اهمیتی داره بقیه چه فکری میکنن؟ گریهی بیاختیار و بیع,ماهم,هفته,برون,چشمم,سالیست ...ادامه مطلب
قضایای تلگرافی: تصمیم قاطع داشتم ۲۷ برم کلاس یوگای آستان قدس رو که موسسه معتبری هست ثبتنام کنم، اما صبح مامان هولهولکی بیدارم کردن که بدو بریم خونه آبجیت، وقتشه:) تو اورژانس بیمارستان استاد "ت" رو دیدم که راستش یه کوچولو (خیلی کوچولو) برامون پارتیبازی کرد و من اصلا قصدم از آشنایی دادن این نبود. البته کار ایشون هم هیچ تأثیری در روال کار ما ایجاد نکرد و ما کاملا مثل بقیه پذیرش شدیم. تولد نیمهشب ۲۷ مهر:):) دختری همنام من که کلی با اسمش مخالفت کردم، ولی کو گوش حرفشنو! صبح فردا فهمیدم عامل زایمان و اِدِش دو تا از همکلاسیهای خودم بودن که یک ترم عقب , ...ادامه مطلب