29/07/97 ساعت 18:50 بعد از مدتها امروز رفتم دانشگاه. دانشگاه خودم نه، فردوسی؛ نشست علمی! تنفس تو هوای دانشگاه خیلی خوشمزه بود. وقتی رسیدم اول رفتم نماز خوندم و بعد رفتم آمفیتئاتر. از در نمازخونه که , ...ادامه مطلب
نزدیک بود که به خودم افتخار کنم دیگه :||| از بس عجایباً غرایبا دیدم این چند روز. بعد دیدم شخصا که به چنین سجایای اخلاقی متصف نشدم، از اول از اون ژن خوبا داشتم!! ژن خوب هم که احسنت و باریکلا نداره! مثلا ژن تنفر از دروغ و ریا، ژن دوست نداشتن غیبت و از همه مهمتر و مهمتر و مهمتر ژن خوشبینی! شاید به قول بقیه حماقت :| نه جدی، بیشوخی، چرا ملت اینجوریان؟ من, ...ادامه مطلب
باز حماقتم گل کرده! با این همه کاری که امشب باید انجام بدم اینجام الان! خو آخه دلم تنگ شده! چند وقته درست و حسابی نخونده بودمتون! الان خلاص شد ولی :) حرف زدنی بسیار است، پای زدن که میرسه همه از ذهن فرار میکنن! بین دنبال شوندگانم میچرخیدم، یهو فک کردم وب یکیتون حذف شده! میخواستم از ناراحتی پیداش کنم و دعواش کنم! ترسید زود خودشو نشون داد! خخخخخ بقول جناب دچار گلچینتون کردم، نذارین برین که عصبانی میشم! با عین بیست و هفت نفرتونم! ,کاین,اشارت,جهان,گذران ...ادامه مطلب
باز حماقتم گل کرده! با این همه کاری که امشب باید انجام بدم اینجام الان! خو آخه دلم تنگ شده! چند وقته درست و حسابی نخونده بودمتون! الان خلاص شد ولی :) حرف زدنی بسیار است، پای زدن که میرسه همه از ذهن فرار میکنن! بین دنبال شوندگانم میچرخیدم، یهو فک کردم وب یکیتون حذف شده! میخواستم از ناراحتی پیداش کنم و دعواش کنم! ترسید زود خودشو نشون داد! خخخخخ بقول جناب دچار گلچینتون کردم، نذارین برین که عصبانی میشم! با عین بیست و هفت نفرتونم! , ...ادامه مطلب
خانم ص اومده بود کلینیک و میگفت "نوهام هنوز چهار ماهه نشده، میگه مامْما!" نگفتم "یه خواهرزاده هم من دارم که هشت ماهه شده و هنوز سینهخیز نمیره! حرف زدنش پیشکش!" به قدری این وروجک تنبله که حد نداره! به شکم میذاری سریع بلند میشه میشینه، دریغ از یک قدم ناقابل :( بره ناقلا نه و نیم ماهه بود که رااا, ...ادامه مطلب