روزها

ساخت وبلاگ

از حدود ساعت دو دارم تو جام غلت می‌زنم و خوابم نمی‌بره. این روزا سرم شلوغ‌تر از اونه که وقت کنم اینجا چیزی بنویسم. دیگه دیدم خوابم که پریده، بیام لااقل یه‌کم بنویسم.

گفته بودم که از کارم استعفا دادم؟ و گفته بودم که گشتم دنبال کار جدید؟ متاسفانه کار جدید خیلی زود پیدا شد و حالا من بیشتر روزها وقت سر خاروندن ندارم. وقت ندارم رو مسئله‌ای مکث کنم و فکر کنم حتی. قبلا تو مسیر رفت‌وآمد وقت داشتم فکر کنم یا چیزی بنویسم که موقع نوشتن هم خوب فکر می‌کنه آدم، ولی الان تقریبا نصف روزا با ماشین میرم و آخ که چقدر دنگ‌وفنگ ترافیک و پیدا کردن جای پارک کلافه‌م می‌کنه و باقی روزها هم به شکل مورچه‌ای سعی می‌کنم یه‌کم کتاب بخونم تو مترو. عملا جون‌هام در حال تموم شدنن. تا آخر خرداد قراره کلینیک هم ادامه پیدا کنه و قراره روزدرمیون کار دوم هم برم. دیروز پیام دادم به کار دوم برای هماهنگی ساعت و اینا، جواب نداد. الان، دوی شب که بیدار شدم گوشیو از رو حالت پرواز برداشتم، دیدم پیام داده فردا تعطیلیم!! دلم می‌خواست دست بندازم از پشت گوشی خفه‌ش کنم. من چقدر سر مرخصی گرفتن نیم‌شیفت‌های روزدرمیون برنامه‌ریزی کردم و با چند نفر هماهنگ کردم، اون وقت ایشون هنوز نفهمیده روزدرمیون من روزهای زوجه و این هفته رو ظاهرا روزهای فرد در نظر گرفته. یه‌کم بهم‌ریختگی پیش میاد دیگه احتمالا. ولی ایشالا که تا آخر خرداد تموم بشه و بعدش که فقط یه کار داشته باشم، راحت‌تر بشه.

چند روزه درست جیم‌جیم رو هم ندیده‌م. خواهرش بیمارستانه و مرخصی گرفته و پیش اونه. دیدنش رفته‌م، ولی خب کوتاه بوده. دلم براش تنگ شده. جیم‌جیم همیشه خوبه، اما بعضی وقتا یه حرفایی می‌زنه که فس میشه آدم. مثلا دیروز در مورد اینکه چی شده جواب پیامشو انقدر سریع داده‌م بهم تیکه انداخت. منم انگار توقع نداشتم از این ناحیه بخورم و چون کسی هم خونه نبود، نشستم وسط آشپزخونه‌ای که بهم ریخته بودم تا از نو جمعش کنم و هر چی خواستم گریه کردم.

برای کار جدید یه‌کم خیلی نگرانم. قبلا فقط یه‌کم بود، الان یه‌کم خیلی شده :/ نمی‌دونم قراره چطوری پیش بره. درسته من معمولا میرم تو شکم ترس‌هام و بعد به شکل تازه‌تری متولد میشم، ولی این باعث نمیشه موقع رفتن تو شکم ترس بعدی، نترسم و استرس نگیرم. البته الان فکر می‌کنم بیشتر احساس کلافگیم مال بلاتکلیفی و مشخص نبودن یا استیبل نبودن وضعیتمه. دیگه ببینیم چه شود.

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 2:40