آیفون زنگ زد. برداشتم. _ ببخشید هونگ (هاون) دارین؟ من همسایهتونم. من: "مامان میگه همسایه است. هونگ میخواد." مامان: "برو ببین کیه" من: "عسل تو برو، آمادهای." عسل رفته و برمیگردد: "من که نمیشناسمش مامان. خودتون برین ببینین میشناسین" مامان رفته و برمیگردد: "منم ندیده بودمش تو محل. گفت خونهاش کنار سوپری چهارراه بعده. تازه گفت یه بارم اومده خونهمون! ولی من نشناختمش." من: "یعنی بهش هونگ نمیدین؟" ,همسایه؟ ...ادامه مطلب