از سرکار زنگ زدم به آقای، گفتم چی شد؟ گفتن "هیچی، از اتاق عمل اومده، پیوند نزدن." گفتم "چقدره؟" گفتن "یه بند انگشت" با خودم گفتم بازم خدا رو شکر که یه بند انگشته. تو بیخبری هزار و یک فکر کردم. میگفتم معلوم نیست از کجا قطع شده! معلوم نیست یه انگشته، دو انگشته، سه انگشته! اصلا از کجا معلوم که کل دستشو نبریده باشه!!! آخه مامان و آقای اصلا حوصلهی پشت تلفن حرف زدن رو نداشتن. حالا بگین چی شد؟ اومدم خونه، دیدم مامان و آقای خونهان و دامادمون رفته پیش داداشم. مامانم چشماش قرررمز! گفتم "چی شد؟ چطور شد؟ چیکار کردین؟ وقتی پیوند نزدن این همه وقت تو اتاق عمل چیکار میکردن پس؟" که خواهرم گفت "کی گفته پیوند نزدن؟" فهمیدم بازم آقای سرکارم گذاشته! من که همین دیروز پریروز اینجا گفته بودم که مامانم از شوخیهای آقای عبرت نمیگیرن و بازم گول میخورن، خودمم گول خوردم! خلاصه یه نفس راحت کشیدم، انگار قلبم باااز شد :)) بعد هم بگو بخند راجع به ماجرا تو خونه شروع شد، مثل وقتی که یه اتفاق خوشایند برامون افتاده باشه!!! الحمدلله پیوند شده، خوب هم بوده. مسئلهی مرگ و زندگی نبود، ولی ما رو خیلی نگران کرد. امروز تو کلینیک انقد حواسپرتی از خودم دروَکردم بیا و ببین! نمدونستم انقد میتونم نگران خونوادهم بشم! کلا من به سختدلی! مشهورم تو اطرافیان، چون اینجور احساساتمو کمتر دیدن. ولی امروز فوران استرس بودم! الان , ...ادامه مطلب
خوشحالتر از من دیروز، خودم بودم :) برای چیزی که امروز گرفتم :) شاید بنظر دیگران، خیلی خیلی بیاهمیت بیاد، ولی دیروز وقتی فهمیدم امروز دانشنامهام رو بهم میدن رو ابرها بودم :) انقد گیر تو این کار من افتاده بود که تصور گرفتنش برام سخت بود :) یعنی هر طرف میرفتم، باید یه اشکالی به کار وارد میشد :) نه از اولش که بهم گفت همممهی پروندهات کااامل و مرتبه و هیچی کم نداره! نه از ادامهاش که هر قدم قانون, ...ادامه مطلب
دیشب یه بچه رو آورده بودن درمانگاه با سابقهی تشنج. دکتر دارو نوشت و رفتن. چند دقیقه بعد با سر و صدا و گریه، بدو بدو بچه رو در حال تشنج آوردن، دیازپام رکتال زدیم و زیر اکسیژن گذاشتیم. دکتر میگه داروهاش رو که گرفتی بده که واسه تبش شیاف هم بذارم. گفت همه تو راه افتاده. بنده خدا دستپاچه شده بوده کیف با محتویاتش از رو موتور از دستش افتاده. حالا میخواستن برن خونه، کلید نداشتن. خونوادگی هم اومده بودن، یعنی پدر، مادر، دختر و پسر(که مریض بود). باز جای شکرش باقی بود که گوشیهاشون رو خونه جا گذاشته بودن و بجای پول هم عابربانک برداشته بودن که تو جیب پدر خانواده بود.,الحمد لله علي كل حال,الحمد لله علي كل حال مهما كان الحال,الحمدلله علی کل حال,الحمد لله علي كل حال من الفيس بوك,الحمد لله علي كل حال مزخرفه,الحمد لله علي كل حال بالانجليزي,الحمد لله علي كل حال فيس,الحمد لله على کل حال ...ادامه مطلب