تولدانه!

ساخت وبلاگ

خیلی جالبه ها. اصلا حس نمیکنم تغییری تو روزمره‌ام ایجاد شده! یعنی درمانگاه اینقدر کمرنگ بوده تو زندگیم که الان نرفتنش رو متوجه نمیشم؟ فک نکنم. بیشتر بنظرم برمیگرده به اینکه من خیلی خیلی زود با شرایط کنار میام. البته اگه بخوام معمولا میتونم شرایط رو تغییر بدم...

جمعه تولد شمسی و امروز تولد میلادی منه! پست قبلی گفته بودم که هیچ وقت تولدم با مناسبتی همزمان نشده، ولی وقتی رفتم تقویم رو نگاه کردم، دیدم اووو وهههه! تو سال‌های مختلف تولدم با عید غدیر و عید فطر و ولادت‌ها و شهادت‌ها و... مصادف شده و خودم نمیدونستم!

دیشب یه تولد خونوادگی کوچولو گرفتیم. خونواده‌ی دایی و داداش و آبجی اومدن و منم یه کیک دو طبقه و یه کیک یه طبقه پختم. البته نگفتیم تولده، همینجوری مثلا بود;)

امروزم دوستان جان میان. یه کیک هم امشب واسه اونا پختم. این یکی خیلی خوب شده. رزت تزئینش کردم. این مهمونی هم قرار نبود تولد باشه. سرویه و کبری از وطن برگشتن، قرار شد اکیپ شیش نفره‌مون یه دورهمی بذاریم. میخواستیم بریم حرم و بعدشم نهار و اینا که من عکس تولد گذاشتم رو پروفایلم! و اینگونه شد که شد. تا همین الان که دقیقا معلوم نیست ظهر میان یا عصر. اگه ظهر بیان ته‌چین و سالاد درست میکنم. یه تزئین قشنگ و راحت از تو پاپیون پیدا کردم واسه سالاد، میخوام همونو امتحان کنم:)


تو خانواده ما تولدامون خیلی به هم نزدیکه. به این صورت که تولد من و زن‌داداش به صورت همزمان ۲۶ آذره، خواهرم شب یلداست، اون یکی خواهرم ۴ دی تولد عیسی مسیحه، داداشم ۱۳ دی‌ه، شوهر خواهرمم نمیدونم چندم دی‌ه! آدم نمیدونه باید برای کی کادو بگیره! یعنی میدونه ولی این تعداد کادو یه جا خو پولای آدم ته میکشه! آخه پدر و مادر ما به این نکته اصلا توجه نداشتن آیا؟؟؟ حالا منِ بیکارِ بی‌پول چجوری این کادوها رو پس بدم؟

حجم سیاه دونده...
ما را در سایت حجم سیاه دونده دنبال می کنید

برچسب : وبلاگ تولدانه, نویسنده : 9monologue9 بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت: 16:15