پریروز یه مطلبی تو یه وبلاگی خوندم راجع به سعی در خالص کردن کارهامون. و میگفت به خدا بگیم من که میدونم نمیتونم نیتم رو کاملا خالص کنم، ولی خودت کمک کن این کار رو فقط برای خودت انجام بدم. اینجوری آدم با خودش رو راسته و یه جورایی کمک خدا رو هم پشتش حس میکنه.
دیروز با مامان رفتم خونه داداش ع. از همون اولش هم گفتم خدایا به خاطر تو میرم که پیوند این دو خانواده دوباره برقرار بشه. کار ندارم تقصیر کی بوده و کی به کی چی گفته و کی کوچیکتره و کی بزرگتر! دیگه فکر نکردم که زنداداش باید میومد بخاطر چشمسفیدیهاش معذرت میخواست و فکر نکردم که این کار رو نکرده هیچ، طلبم داره هنوز. فقط امیدوارم زنداداش غرور زیر پا گذاشتهی مامانمو ندیده نگیره و شعورش رو نشون بده. مامان بخاطر پسرش و حتی به خاطر عروسش حاضر شد اول قدم پیش بذاره. خدا از این به بعدش رو هم کمک کنه.
نوهی خالهی مامانم، چند شب قبل سوار موتور بوده و تصادف کرده و درجا تموم کرده. حدود ۱۸ سالش بوده و فرزند اول خانواده. دیروز تشییعش کردن. خدا به پدر و مادرش صبر بده. خدا رحمتش کنه.
آبجی خ یه خواب خیلی بد دیده. این آبجی مشهور به دیدن رؤیای صادقه است. خیلی وقتها اتفاقات فردا رو تو خوابش میبینه. خدا بهمون رحم کنه، خوابش خیلی بد بوده.
مامان امروز یکم آش نذری بار گذاشته، از بوی نخود لوبیا در حال جوشیدن خیلی بدم میاد! ولی خود آش رو دوست دارم:)
برچسب : اخلاص,اخلاص in english,اخلاص بالانجليزي,اخلاص يخلف,اخلاص النية,اخلاص زوجة صابر رباعي,اخلاص النية لله,اخلاص چیست,اخلاص نیت,اخلاص السيد احمد, نویسنده : 9monologue9 بازدید : 223