چقد خوشحال شدم وقتی دیروز چههههار نفر از کسانی که اصلا و ابدا انتظارش رو نداشتم بهم تبریک گفتن!
اول حاجآقای صفریان با اون دعای خوبشون :) با وجود آشنایی خیلی کوتاه.
دوم سمیرا عالمخواه با اینکه ارتباطاتمون خیلی خیلی کمه :)
سوم جمیله* که دیگه اصصصلا فکرشو نمیکردم :)
چهارم فاطمه صالحی عزیز که انگار از پیامش بیشتر از هر کسی خوشحال شدم، نمیدونم چرا ولی یه خلوصی و یه حس خوبی تو این دختر میبینم :) پاییز، حدود پنج روز تو سفر شمال با هم هماتاقی بودیم.
* ایشون از اقوام دوره که ازدواج کرده و حالا مشهد زندگی نمیکنه، چندی پیش خانوادهشون برای پسرشون اومده بودن خواستگاری هدهد، اتفاقاتی افتاد و قبول نکردیم. کاش ولی به همین سادگی تموم میشد، صبح بعد خواستگاری گل و شیرینیشون رو پس فرستادیم :/ البته خدا رو شکر روابط به هم نخورد و رفتوآمدها پابرجاست :) برادرشون هم که مدتیه ازدواج کردن انشاالله خوشبخت بشن.
+ با اسم و رسم کامل ذکر کردم تا همیشه یادم بمونه خوبیشون :)
برچسب : نویسنده : 9monologue9 بازدید : 219