حجم سیاه دونده

متن مرتبط با «سایر» در سایت حجم سیاه دونده نوشته شده است

برف، سودوکو و سایر چیزها

  • دقیق یادم نیست، ولی هفته‌ی پیش، فک کنم همون روزی که شبش تا منفی بیست درجه رفت مشهد، صبحش من بیمارستان بودم. چون بیمارستان صبح خیلی زود میرم، بعدش معمولا یه‌کم می‌خوابم. ولی اون روز به پیشنهاد من، با جیم‌جیم رفتیم برف‌بازی *_* خیلی خوش گذشت. پارکم خلووووت. انقدر منو تو برفا غلتوند و انقدر برف تو صورتش زدم که سرخ سرخ شده بود و منم عضلاتم گرفته بود فرداش. به خاطر تفاوت جثه، من توان اینکه اونو از جاش تکون بدم هم نداشتم و تنها چاره‌م که بدجنسی هم بود، همین بود که قسمت بی‌سلاح بدنش، یعنی صورتشو هدف بگیرم. بعدش دلم سوخت واسه‌ش انقدر سرخ شده بود. ولی کلا خیلی خوش گذشت :) امشب هم که رفتیم تا کوهسنگی، حوضش (به قول من) یا استخرش (به قول جیم‌جیم) یخ زده بود. قابل توجه تهران و سایر شهرهایی که انقدر میگن سرده، سرده. خجالت بکشین والا. تازه الان روزای خوبمونه اینطوریه، چند روز پیش که داشتیم از سرما تلف می‌شدیم رسما. اونا که رو سطحه، همه سنگ‌ها و یخ‌هاییه که ملت پرت کردن که مثلا یخشو بشکونن :)) روز مادر، یعنی شبش :) که جمع شده بودیم همه، اون شبم خوش گذشت. با اینکه پدر زن‌داداشم دو ماهه که فوت شده، ولی داداشم و خانمش هم اومده بودن. ما هم البته کمتر از همیشه بگوبخند داشتیم. ولی خب اسم‌فامیل بازی کردیم و حینش شوخی و خنده هم بود. همیشه مامان و آقای تو مهمونی‌هامون میشینن با عشق نگاهمون می‌کنن و از شوخی‌ها و سروکله زدن‌هامون کیف می‌کنن. اون شب هم دیدم رفتن تو آشپزخونه پشت اپن، ایستاده نگاهمون می‌کنن تا آخر بازی. بعدشم که تموم شد گفتم خب حالا یکی پاشه بره چایی بیاره. دیدم در لحظه آقای سینی چای ریخته‌شده و آماده رو آوردن گذاشتن وسط :) بعدم دیدم رفتن گوشیشونو از روی یه میز بر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها