دیروز صبح، برخلاف عادت معمول بعد نماز نخوابیده بودم. اونقدم گریه کرده بودم که چشمام شده بود قد یکی از زردههای تخممرغ دو زردهی پریروز. هفت خوابیدم و مامان از هشت تا هشت و نیم هی میگفت پاشو و نمیپاشیدم! همینجور خواب و بیدار بودم که گوشیم زنگ خورد,خرابکاری,خرابکاری ...ادامه مطلب